خوش آمدید

روزبخیر _________________ از آرشیو(بایگانی) هم دیدن کنید.

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

تاريخچه شهر بندر عباس

تا قبل از قرن چهارم هجري در حوالي بندرعباس فعلي، بندر و روستاي كوچكي به نام «سورو» وجود داشت كه جغرافيا نويسان قرن چهارم هجري قمري از آن نام برده‌اند. برخي معتقدند «شهرو» كه اصطخري به عنوان «دهي كوچك بر كنار دريا» از آن نام برده، همان بندر «سورو» است. اين بندر در سال نهصد و بيست و چهار هجري قمري «بندر جرون» خوانده مي‌شد و دهكده‌اي كوچك بود و در روبه‌روي سواحل شمالي جزيره پراهميت «هورموز» آن روزگار،‌ قرار داشت. در سال هزار و پانصد و چهارده، پرتغالي‌ها اين دهكده كوچك را براي پياده ‌شدن و بارگيري اجناس از خشكي انتخاب كردند. به دليل خرچنگ زيادي كه در ساحل اين بندر وجود داشت، نام آن را «بندر كامارااو» يا «كامبارائو»، يعني بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدي؛ يعني «گمبرون» يا «گامبرون» به احتمال زياد از لغت پرتغالي «گامارائو» اقتباس شده است. در سال هزار و ششصد و بيست و دو ميلادي شاه عباس توانست با كمك انگليسي‌ها دست پرتغالي‌ها را از اين بندر كوتاه كند. به افتخار اين پيروزي «بندر گمبرون» به «بندرعباس» تغيير نام داد. تا قبل از سال هزار و ششصد و پنجاه ميلادي (هزار و هفتاد هجري قمري) بندرعباس حصار نداشت؛ ولي از اين زمان دور شهر را محصور كردند و بر امنيت آن افزوده شد. انگليسي‌ها و هلندي‌ها در بندرعباس تجارتخانه،‌ و در كنار دريا عمارت زيبايي بنا كردند. در اين بندر لنگرگاه مناسبي وجود داشت؛ لذا اكثر كشتي‌هاي بزرگي كه از هند براي ايران و عثماني و ساير نقاط كالا حمل مي‌كردند،‌ در اين بندر لنگر مي‌انداختند. هلندي‌ها در سال هزار و صد و ده هجري قمري (هزار و ششصد و نود و هشت ميلادي) با كسب اجازه از دولت ايران، شهر تازه‌اي با بافت و معماري ويژه، در وسط شهر بندرعباس بنا نمودند. (عمارت كلاه‌فرهنگي در همين ايام بنا شده است.) بافت و شكل ظاهري شهر جديد تا سال 1135 هجري قمري دوام يافت. در نيمه نخست قرن هفدهم، نمايندگان كمپاني هند شرقي سعي كردند بندرعباس را به پايگاه اصلي خود در خليج‌فارس تبديل كنند؛ به همين لحاظ، مركز كمپاني هند شرقي در بندرعباس مستقر گرديد. ناوهاي نظامي كمپاني هند شرقي نيز در آب‌هاي نزديك بندرعباس پهلو گرفتند. اين شركت در سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه به علت متشنج‌ شدن اوضاع و بمباران تأسيسات تجاري انگليسي‌ها در بندرعباس، مركز تجارت خود را از اين بندر به بندر بصره منتقل نمود. اين امر بيش از پيش، شرايط انحطاط بندرعباس را فراهم كرد. بعد از ظهور نادرشاه، بندر بوشهر مقر ناوگان ايران شد و بندرعباس و توابع آن طبق قرارداد، به سلطان مسقط به اجاره واگذار شد. درپي شورش سال 1868 ميلادي در مسقط، اين امتياز لغو شد و شهر بندرعباس و توابع آن دوباره به تصرف كامل دولت ايران درآمد. پس از پيروزي نهضت مشروطيت و تصويب قانون ايالات و ولايات، بندرعباس و توابع آن جزء محدوده ايالت فارس قرار گرفت و سپس در محدوده اختيارات حاكم كرمان درآمد. در تقسيمات فعلي كشوري شهر بندرعباس مركز استان هرمزگان است. اين شهر يكي از مهم‌ترين مراكز استراتژيكي و تجاري ايران در جوار خليج فارس و درياي عمان است. بارانداز شهيد رجايي، اسكله عظيمي است كه بخش وسيعي از مبادله كالاهاي تجاري بين ايران و ديگر كشورها از طريق آن صورت مي‌گيرد. بندرعباس از طريق راه‌هاي دريايي، راه‌آهن، جاده‌هاي ترانزيتي درجه يك و از طريق هوا به كليه مناطق داخلي و ديگر كشورهاي جهان مرتبط است.








مراکز تاريخي و باستاني



عمارت كلاه ‌فرنگي



بناي اين عمارت به دوران صفويه تعلق دارد و سابقاً اداره گمرك بندر عباس در آن قرار داشت. اين عمارت در مجاورت اسكله قديمي بندر عباس در بلوار طالقاني قرار دارد از آنجا كه اين عمارت از معماري اروپايي آن دوره تأثير گرفته، مثل تعداد زيادي از عمارات دوره قاجاريه به عمارت كلاه‌فرنگي معروف شده است.







قلعه خمير



اين قلعه در نزديكي بندر خمير قرار دارد از اين قلعه امروزه به جز بقاياي دو سر در شمالي و جنوبي و برج شرقي نيمه ويران آن اثري بر جاي نمانده است سر در شمالي قلعه كه اكنون در كنار كوچه تنگي متصل به شهر خمير جاي دارد، به صورت شكوهمندي از سنگ و گچ و به سبك قلعه‌هاي اروپايي ساخته شده است در چهار گوشه قلعه چهار برج مدور بنا شده و بين هر دو برج يك برج كوتاه نيز ساخته شده است در جنوب غربي قلعه، عمارت دوطبقه‌اي وجود دارد در وسط قلعه آب‌انباري ساخته شده كه باقي مانده است.







قلعه لافت



در انتهاي تپه اي كه روستاي لافت در كنار آن قرار دارد، قلعه مخروبه‌اي وجود دارد كه اهالي محل به آن قلعه نادري مي‌گويند. اين قلعه، نقشه مربع شكل دارد و آثار چهار برج در آن ديده مي‌شود. در ورودي قلعه رو به جنوب باز مي‌شده است. اين قلعه در جنوب روستاي لافت قرار دارد .







قلعه هرمز



قلعه هرمز در ضلع شمالي جزيره هرمز و در ساحل دريا قرار دارد، قلعه هرمز مهم‌ترين قلعه باقي مانده از روزگار تسلط پرتغالي‌ها بر سواحل و جزاير خليج‌فارس است. اين قلعه به فرمان «آلفونسو آلبوكرك» دريانورد پرتغالي در سال هزار و پانصد و هفت ميلادي، در محلي موسوم به «مورنا» احداث شد. قلعه به شكل چند ضلعي نامنظم است. ساختمان آن بسيار محكم است و ديوارهايي به قطر سه و نيم متر با چند برج به ارتفاع دوازده متر دارد. تأسيسات قلعه شامل انبارهاي تسليحات، آب‌انبار و اتاق‌هايي با سقف هلالي است. در زمان شاه ‌عباس كه به استعمار پرتغالي‌ها در ايران خاتمه داده شد، اين قلعه به دست يکی از سرداران بنام شاه عباس به نام امام قلی خان بدست ايرانی ها آزاد گرديد.







محله باستاني سورو



محله سورو، در غرب شهر بندرعباس قرار دارد. از اين محله سكه‌هاي متعدد مربوط به دوران مختلف، بويژه دوران ساساني، صفوي و قاجار به دست آمده است كه اكنون در موزه بندر عباس نگه‌داري مي‌شود. از سكه‌هاي مكشوفه چنين برمي‌آيد كه ملوك هرمز صاحب ضرابخانه بوده‌اند و به غير ازمسكوكات مس و نقره، مسكوكات طلا هم ضرب مي‌كرده‌اند. در سال 1925، تعداد شصت و چهار سكه طلا ضرب ملوك هرمز و جرون در قريه گودو كشف شده است.







حمام گله‌داري



تنها حمام تاريخي در بندرعباس، حمام گله‌داري است که در محله اوزي‌ها قرار دارد. اين بنا كه احتمالاً به دوره صفوي مربوط است، در دوره قاجار به وسيله حاج شيخ احمد گله‌داري به مسجد گله‌داري وقف شده است. بناي حمام به شكل مستطيل و سقف آن شامل چند گنبد كوچك و بزرگ است .







پل لاتيدان



پس ازاخراج پرتغالي‌ها از ايران رفته رفته از اهميت بندري جزيره هرمز كاسته شد و بندرعباس جاي آن را گرفت و مهم‌ترين بندر ارتباطي ايران گرديد. پل لاتيدان در مسير كاروان روي لار- بندرعباس، در جهت گسترش امور بازرگاني احداث شد. اين پل در پنجاه كيلومتري غرب بندر عباس بر روي رودخانه كل (كول) ايجاد شده و يادگار دوره صفوي است. برخلاف پل‌هاي ديگر دوره صفوي كه آجري هستند، اين پل از سنگ بدون شكل ساخته شده و از طويل‌ترين پل‌هاي ايران است. اين پل داراي صد دهانه بوده است كه در حال حاضر سي و سه دهانه آن مشهود است كه در ميان آنها چشمه تاق‌هايي در دو طبقه تعبيه شده‌اند. بناي اين پل از عالي‌ترين طرح‌هاي پل‌سازي در ايران قديم به حساب می آيد.







معبد هندوها



ساختمان اين معبد، در سال هزار و سيصد و ده هجري قمري، در زمان حكومت محمد حسن‌خان سعد‌الملك احداث شده است. اساس ساختمان اين معبد عبارت است از يك اتاق چهارگوش مياني كه بر روي آن گنبدي قرار گرفته است. سبك معماري اين گنبد را مقرنس‌هاي پيراموني آن نه ‌تنها از ديگر گنبدهاي موجود در سواحل خيلج‌فارس، بلكه از گنبد هاي سراسر ايران متفاوت مي‌سازد. طرح اين بنا كاملاً از معماري معابد هندي متإثر است. اين معبد از جمله نشانه‌هاي معدود تاريخي بندرعباس است كه توجه هر تازه ‌واردي را به خود جلب مي‌كند و امروزه در كنار يكي از خيابان‌هاي اصلي شهر قرار گرفته است.







مسجد دژكان



اين مسجد در نزديكي بندر خمير، در روستاي دژكان واقع شده است و تاريخ بناي آن دانسته نيست. در ساختمان اين مسجد، از سبك معماري و شبستان مسجد علي بندر لنگه تقليد شده است. شبستان و ستون‌هاي آن از جهت به كار بردن قطعات سنگ‌تراشي شده نقوش گل و بوته قابل ملاحظه است. پوشش تزئيني تاق و سردرها و زينت‌كاري رواق‌ها با قطعات سنگ‌تراشيده شده آهكي فوق‌العاده جالب و ظريف صورت گرفته است. نقوش اين رواق‌ها، از سبك نقش و نگار هندي تأثير گرفته است.







مسجد منبر كهنه



اين مسجد درغرب شهر بندرعباس واقع شده است. در بيرون محوطه مسجد از طرف شرق، مقبره‌اي وجود دارد كه برلوح آن نام صاحب مقبره كه ازعلماي معروف آن دوره و امام جماعت بوده، حك شده است. لوح ديگري در عمارت مسجدوجودداردكه خوانا نيست وفروريخته است ولي نام‌هاي ائمه اطهار(ع) برآن نقر شده و در آخر آن چنين نگاشته شده است. «اين مسجد عمارت حاجي باقر است و در ماه رمضان هزارو هشتادو سه هجري قمري به پايان رسيد» بنابراين مشخص مي‌شود مسجد مزبور در زمان صفويه بنا شده است و در آن زمان مورد استفاده قرار مي‌گرفته است. در سال هزارو سيصد و سي و دو حاج شيخ احمد گله‌داري- از تجار معروف- آن را مرمت كرده است.















جاذبه هاي طبيعي



كوه فارغان هماك

كوه فارغان هماک در 78 كيلومتري شمال شهرستان بندرعباس قرار گرفته است و از نظر ارتفاع نيز ارتفاعي برابر با سه هزار و دويست و شصت و هفت متر را دارا می باشد و همچنين دارای وسعتي معادل 1100 كيلومتر مربع می باشد.
كوه گنو
اين کوه که به کوه گنو مشهور شده است با 2347 متر ارتفاع در بيست و نه کيلومتری شمال غربی بندر عباس بين دهستان های فين سياهو و ايسين واقع شده است اين کوه در مقايسه با آب و هوای گرم بندرعباس آب و هوای نسبتا معتدل تری دارد و به همين مناسبت نيز دارای اهميت زيست محيطی و تفريگاهی بسيار عالی می باشد .

رودخانه كل(شور)
آغاز اين رود با نام رود شور، از كوه‌هاي شمالي بخش سعادت‌ آباد سرچشمه مي‌گيرد و به سمت جنوب جريان مي‌يابد. سپس با دريافت آب شاخه‌هاي ديگر، در حدود هفتاد كيلومتري غرب بندرعباس با نام رودخانه كل به خليج فارس مي‌ريزد. شاخه‌هاي اين رودخانه عبارت‌اند از: رود شور، رود كريم‌آباد، رود رسول، كشك‌رود، عكس رستم و رودبان. اين رود به واسطه عبور از تشكيلات نمكي دوره ميوسن شور و غيرقابل استفاده است؛ به طوري كه در طول مسير چندصد كيلومتري آن، ‌آبادي و روستايي بوجود نيامده است.

رودخانه شميل يا حسن لنگي
اين رودخانه با نام چيل و شقرود از كوه‌هاي شمال شرقي بندرعباس سرچشمه مي‌گيرد و در مسير خود روستاي شميل را آبياري كرده و از شمال به جنوب جريان مي‌يابد. اين رودخانه پس ازآبياري دشت‌هاي سرراه خود از نزديكي روستاي حسن لنگي مي‌گذرد و در حدود شصت كيلومتري شرق بندرعباس، با نام حسن لنگي وارد خليج فارس مي‌شود آب اين رودخانه نسبت به سايررودها ازكيفيت خوبي براي كشاورزي و آبياري برخوردار است. در نزديكي روستاي حسن لنگي زمينه‌‌هاي مناسبي جهت استفاده اززيبايي‌هاي طبيعي براي علاقه‌مندان به طبيعت فراهم شده است سيماي طبيعي روستاي حسن لنگي با معماري ويژه نواحي گرمسيري، همراه با مناظر گياهان حاره‌اي، زيبايي بس خيره كننده‌اي در اطراف رود ايجاد كرده است.

آب گرم گنو
چشمه‌ آب‌ معدني گنو در فاصله 34 كيلومتري شمال شرقي بندر‌عباس، در كنار راه‌بندرعباس- سيرجان واقع شده است. يك راه آسفالته فرعي به اين چشمه منتهي مي‌شود. اين چشمه در دره‌اي قرار دارد كه كوه گنو و ارتفاعات سخت آهكي، از شمال و جنوب، آن را در بر گرفته‌اند. از آب اين چشمه، جهت آبياري نخلستان و استحمام استفاده مي‌شود. آب چشمه گنو از دسته آب‌هاي گودگردي خيلي گرم (كلروره سولفاته كلسيك گوگردي) مي‌باشد. اين چشمه دو استخر زنانه و مردان نسبتاً بزرگ و تميز دارد كه به تأسسيساتي مانند چندين رواق كوچك براي استراحت و اقامت مسافران، محل فروش نوشيدني و غيره تجهيز شده است. محوطه اطراف چشمه پر از درختان نخل بسيار زيبا و سرسبز است. پساب اين چشمه پس از خارج شدن از استخرها، مانند رودخانه كوچكي پس از طي چند كيلومتر با آب نسبتاً زيادي به‌صورت آبشار كوچك و جالبي به پايين سرازير مي‌شود. چشم‌انداز چشمه، آبشار و كوه گنو بسيار زيبا است.
چشمه آب گرم لشتان (خمير)


اين چشمه در هفت كيلومتري شرق شهر بندرخمير قرار دارد. آب چشمه از شكاف سنگ‌هاي مارين از زمين خارج مي‌شود. در اطراف چشمه، دو استخر به ابعاد ده در سه و نيم متر و شش در پنج متر با عمق يك و نيم متر است كه در امتداد يكديگر ساخته شده‌اند. آب از استخر اول وارد استخر دوم مي‌شود. در اين محدوده دوازده اتاقك جهت استراحت و اقامت مسافران ساخته شده است و به طور رايگان در اختيار مراجعين قرار مي‌گيرد. طرز تشكيل اين چشمه براساس فرضيه تكتونيك (ساخت زمين‌شناختي) صفحه‌اي استوار است. آب چشمه لشتان (خمير) در رديف آب‌هايي با كاتيون‌ها (يون‌هاي منفي)‌و آنيون‌هاي (يون‌هاي مثبت) مختلف گرم است.


خورگو
اين روستا در شصت كيلومتري شمال شرق بندر عباس، در يك منطقه پايكوهي واقع شده است و آب و هواي معتدل مطلوب دارد. وجود رودخانه، چشمه آب‌گرم، ارتفاعات، پوشش گياهي مناسب و حيات وحش در آن، جلوه‌هاي طبيعي زيبا و جالبي به اين منطقه بخشيده است. يك زيارتگاه، يك قدمگاه و يك مسجد قديمي از جاذبه‌هاي زيارتي روستا است.
دژگان

اين روستا، از توابع بخش مركزي شهرستان بندر لنگه است و در يك منطقه كويري، در هفتاد و پنج كيلومتري شمال شرقي بندر لنگه واقع شده است. اين روستا آب و هواي گرم و خشك دارد. وجود رودخانه، كوه، پوشش گياهي نسبتاً مناسب و جانوراني از قبيل آهو، گوزن، قوچ، ميش، گراز، قرقاول و كبك از عناصر زيست‌ محيطي و جاذبه‌هاي طبيعي آن مي‌باشند. در زمينه آثار تاريخي و مذهبي، اين روستا داراي مسجدي قديمي و زيارتگاهي به نام سيد محمد علي گلباراني است مسجد معروف به مسجد قريه از لحاظ شيوه ساخت، معماري داخلي و خارجي بنا، گنبد و گلدسته، گچ‌بري و سنگ‌تراشي قوس‌ها و... در خور توجه ويژه است و با سبك معماري بناي مسجد علي بندر لنگه مطابقت دارد.
لافت
چهره طبيعي روستاي لافت در ميان درختان سرسبز گرمسيري و نخلستان‌هاي بلند منظره دريايي خيره‌كننده دريا و جنگل شناور حرا براي هر تازه ‌واردي جذاب و قابل توجه است. سبك معماري خانه‌هاي روستا نيز بسيار جالب و ديدني است بارزترين خصيصه معماري روستا بادگيرهاي فراوان آن در اندازه هاي مختلف است. بناهاي روستا خيلي نزديك به هم ساخته شده و كوچه‌هاي آن نيز بسيار تنگ و باريك هستند. بادگيريهاي كوچك و بزرگ خانه‌هاي روستايي كه در ميان باغ‌ها و نخلستان‌ها قرار گرفته‌اند. شكوه و زيبايي خاصي به اين روستاي ساحلي بخشيده‌اند. اين روستا، علاوه بر زيبايي‌هاي تحسين ‌برانگيز طبيعي خود، آثار ارزشمند تاريخ را نيز در خود جاي داده است.

منطقه حفاظت‌شده گنو

اين منطقه حفاظت شده در بيست و نه كيلومتري شمال غربي شهرستان بندرعباس واقع شده است. اين كوه در مقايسه با آب و هواي گرم بندرعباس داراي آب و هواي نسبتاً معتدل است و به همين مناسبت از اهميت خاصي برخوردار مي‌باشد. پوشش گياهي آن بسيار جالب و قابل توجه است؛ به طوري كه اداره محيط‌ زيست هرمزگان براي حفظ و حراست از آنها تمام پوشش گياهي اين منطقه را مورد حفاظت و كنترل خود درآورده است. تنوع پوشش گياهي اين كوه، از دامنه تا قله كوه، مشتمل بر انواع درختان گرمسيري، استپ بياباني، استپ كوهپايه‌اي و گونه‌هاي گياهي نواحي سردسير است. در دامنه كوه، ابتدا بوته‌هاي پراكنده‌اي رشد كرده‌اند كه انواع خانواده گندميان، گون و تك‌درخت‌هاي مغير(مغيلان) در ميان آنها وجود دارد. بالاتر از دامنه، نوع گياهان تغيير مي‌كند؛ به طوري كه در ارتفاع هزار و هشتصد متري، بادام وحشي گونه غالب را تشكيل مي‌دهد؛ در حالي كه ديگر گونه‌هاي ياد شده، در ارتفاع 2300 متري مشاهده مي‌شوند. به علت كاهش دما، درختان سردسيري نظير كاج، سرو، زيتون وحشي و شمشاد وحشي به صورت انبوه روييده‌اند. انبوهي اين درختان در استان هرمزگان تعجب‌آور است. درختان اين ناحيه هراز گاهي در اثر صاعقه در وسعت زيادي آتش مي‌گيرند. از گياهان ديگر ارتفاعات گنو، انواع گياهان دارويي است كه مورد توجه محققان و پژوهشگران مي‌باشند.

جزيره هرمز
جزيره هرمز مانند صدفي با چهل و يك و نه دهم كيلومتر مربع وسعت در فاصله ده ميلي جنوب شرقي بندرعباس و در ميان آب‌هاي خليج‌فارس قرار گرفته است. سطح جزيره هرمز را طبقات سازندهاي رسوبي و آتشفشاني تشكيل داده است و طبقات نمكي نيز به صورت تپه‌هايي، قسمت اعظم جزيره را پوشانده‌اند و اكثراً از جنس نمك طعام مي باشند. بلندترين نقطه آن يكصد و هشتاد و شش متر از سطح دريا ارتفاع دارد و بزرگ‌ترين قطر آن هشت كيلومتر است. به دليل بارش‌هاي اندك جوي و نمكي بودن خاك و شور بودن آب، هيچ نوع مرتع و گياه در جزيره وجود ندارد.استخراج و صدور خاك سرخ جزيره هرمز يكي از مهم‌ترين منابع درآمد اهالي است. نمك آبي و سنگ لاشه از ديگر معادن اين جزيره است. شهر هرمز مركز جزيره هرمز است. اين جزيره فاقد آب شيرين است و بدين لحاظ آب آشاميدني آن از بندرعباس تأمين مي‌شود.
چاه‌هاي بندر لافت
در پشت قلعه لافت و در داخل گودال مجاور قلعه، به تعداد روزهاي سال كبيسه، سيصد وششت وشش چاه كم‌عمق براي جمع‌آوري آب باران حفر شده‌اند برخي از محققين معتقدند اين چاه‌ها مربوط به دوران هخامنشي و ساساني است.

اسكله باستاني بندر لافت
در بندر لافت، آثار اسكله‌اي وجود دارد كه به دوران مادها، هخامنشيان و ساسانيان مربوط است. طول اين اسكله صد و سي متر و ضخامت اصلي كف آن هفت متر و ديوارهاي روي اسكله سه متر مي‌باشد كه با سنگ‌هاي لبه‌دار ساخته شده است.



اماکن زيارتي و مذهبي

امامزاده خواجه خضر
در كنار جاده بندر‌عباس- سورو به سمت اسكله بندرعباس، در سمت راست جاده و به فاصله دويست و پنجاه متري، گنبد مخروبه‌اي بر جاي مانده است كه به زيارتگاه خضر يا خواجه خضر معروف است و محل اداي نذورات مردم مي باشد. از باقي مانده بنا و تركيب ابتدايي آن، تقليد زيگورات ايلامي‌ها و بابلي‌ها و سبك گنبد‌سازي مضرس جنوب ايران به خوبي آشكار است. گنبد بر مكعبي كه اضلاع جانبي مستطيل شكل دارد، بر روي چند رديف پلكان مانند استوار شده بود كه به منزله سكوي عمارتي بوده كه اكنون از بين رفته است. سبك ساختمان اين بقعه، به بقعه خضر در بندر كنگ و بقعه خضر جزيره هرمز بسيار شباهت دارد. به نظر مي‌رسد كه در اطراف اين زيارتگاه، قبرستان قديمي متروكه‌اي وجود دارد كه هم‌اكنون در اعماق ماسه‌هاي دريايي مدفون گشته است.خضر و الياس كه زيارتگاه‌هاي بسياري در جنوب ايران دارند، هر دو در افسانه‌هاي ايران مشهورند. خضر زنده جاويد و موكل درياهاست. از اين رو، هرگاه صيد كم شود و يا خطري در دريا پيش‌بيني شود، ماهيگران در بقاع خضر و الياس نذر و قرباني مي‌كنند.
امامزاده شاه محمد تقي

اين زيارتگاه به دوران بعد از اسلام تعلق دارد. مكان آن در كنار جاده بندرعباس- سورو قرار دارد و هم ‌اكنون در محوطه پارك هتل هما واقع شده است. تاريخ بناي آن مشخص نيست و مورد توجه مردم محلي است.

ستاره ای به نام مایکل جردن

23


MICHAEL JORDAN



در ۱۷ فوریه ۱۹۶۳ تولد نوزاد سیه چرده ای در بروکلین (نیویورک) موجب هیجان خانواده ای فقیر شد که با فریاد شادی و رضلیت خود.توجه دوستان وهمسایگان را به این نوزاد جلب کرد تولد یک بچه برای هر خانواده ای رخداد شیرین وهیجان انگیزی است اما این کودک استثنایی خیلی زود تو جه آشنلیان ومردم محله را جلب کرد. وقبل از ۱۰ سالگی موجب هیرت وهیجان آنان شد او در سن ۱۱ سالگی چنان بلند قد بود که همه بدون تردید اعلام کردنند که وی باید بسکتبالیست شود وبورسیه بگیرد. بورسیه تحصیلی برای بسکتبالیست های خوب وبا استعداد یک پله ترق وشانس بزرگی برای درخشیدن در مسابقات کالج است اما این پسرک سمبل شعار ملی مسابقات حرفه ای شد یعنی:((من عاشق این بازی هستم)) شد. او چیزی فراتر از تصور خانواده وآشنایان خود کسب کرد وعنوان قهرمان دوران وبرترین ورزشکار ملی را به خود اختصاص داد. ستاره ای که فرا تر از تایگر وودز(گلف)و پیت سمپراس(تنیس) درخشید ویک اسطوره شد. هر عنوانی سه رده دارد واین ستاره مرد اول در میان سه قهرمان دوران است ونامش مایکل جردن می باشد



من برمی گردم!



کارنامه ی جردن با ۳۳ مدال افتخار دو دهه حصور در عرصه قهرمانی 30000 امتیاز در NBA و .... چشم هارا خیره میکند و در همان نگاه اول حتی یک مریخی را متقاعد خواهد کرد که او نه فقط یک قهرمان وسوپر استارورزشی است ٬ بلکه موجودی استثنایی ویکی از عجایب کره ی زمین می باشد . وی شش بار قهرمانی در <> با تیم شیکاگو بولز پنج عنوان بهترین بازی کن و ۱۰ بار لقب ((نیروی هوایی)) را در کارنامه ی خود دارد که به راستی او در این مسابقات در آسمان وبر فراز زمین بسکتبال بازی کرده است.



جردن در اوج شهرت وتواناییخود را باز نشسته کرد اما این خروج غافلگیرانه چندان طولانی نبود شاید مهمتری ندلیل بازنشستگی او مرگ اسرار آمیز پدرش در سال ۱۹۹۴ بود که اتهاماتی را متوجه مایکل کردوتعادل روحی وی را بر هم زد.پس از آن او به عنوان بازیکن و البته سهامدار تیم شیکاگو بولز به عرصه رقابت بازگشت اما زندگی برای وی فقط ورزش نبود



مشکلات خانوادگی وشایعات بار دیگر مایکل را به حاشیه برد تا او بهار ۲ سال پیش باز نشستگی مجدد خودرا اعلام کند واین بار برای همیشه!!!



فیل جکسون مربی سابق بولز که بهد از آن هدایت تیم (لس آنجلس لیکرز)را به عهده گرفت بار ها برای بازگرداندن او تلاش کرد اما جردن به استاد قدیمی خود وکلیه متقاضیان با قاطعیت پاسخ رد داد. این میتواند یک پایان وپیوستن جردن به تاریخ باشد اما فراموش کردن یک اسطوره زنده ٬ حتی خارج از عرصه رقابت ممکن نیست!!!



۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

فوايد ظروف مسى

معروف است که پزشکان اموپتی به کسانی که از درد مفاصل رنج می‌برند داشتن یک دست بند مسی را توصیه می‌کنند و دلیل این امر را هم کمبود یون‌های مسی در خون ذکر می‌کنند که با تماس دست بندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته می‌شود. از سوی دیگر محققین یکی از علت‌های بروز بیماری آلزیمر را رسوب یون‌های آلومینیوم در مغز عنوان می‌کنند. در اين پيام آمده است:
تا چند دهه پیش مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمه‌های مسی استفاده می‌کردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار می‌گرفت. هیچ‌ کس نمی‌دونست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیره، فقط می‌دونستند برای پخت غذا خیلی خوبه.

داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به 6 میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن. کمبود یون مس باعث می‌شه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و هی دهن‌دره کنید. در ضمن هیچ کارتل دارويی نمی‌تونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما می‌دهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره. (تعریف یون و مولکول را می‌گذاریم برای کلاس‌های طب سنتی) ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی از یون آزاد شده این ظرف استفاده می‌کند و در بدن شما فوق‌العاده احساس نشاط و انرژی ایجاد می‌شود و دیگه از اون دهن‌درگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی مخصوصاً برای خانم‌ها نزدیک به دوران عادت ماهیانه دارد. ولی یک دفعه توی دهه 50 از این نون خشکی‌ها اومدند و داد میزند «قابلمه مسی، کفگیر آهنی خریداریم» و با یک قیمت مناسب این قابلمه‌ها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی می‌دادند که بهش می‌گفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟ بعدش هم که الان ظرف‌های استیل و تفلون و این مزخرفات اومده که مدعی هستند غذا توش زود می‌پزه و به کف ظرف نمی‌چسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یون‌های مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و ... می‌تونند در جا یک کودک 6 ماهه را ظرف یک سال به بیماری‌های کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگ سال را در طی 5 سال به بیماری‌های کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.

من به همه رفقا پیشنهاد می‌کنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید. حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت )مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب می‌اندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره. این کار باعث آزاد شدن یون‌های آهن و سلامتی بدن می‌شود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماری‌های خونی و سرطان خون می‌شوند.




موسیقی زار و نوبان

دهل ها به صدا در می ایند تا بیمار با رقص خود جان را از تسخیر بادها رها سازد .




بابا سعید رو به بیمار می کند و دوباره هویت راکب جویا می شود ، اما صدای از عبدل گندینو در نمی اید ، ؛ از جان بیمار چه می خواهید ؟ مال کجا هستی ؟ رهگذری ؟ سواحلی هستی یا عرب یا عجم یا هندی ؟ بیمار در حالی که دهنش کف کرده بود هیچ حرکتی نمی کرد چشمانش باز بود ولی حتی یکبار پلکهایش به هم نزد . با با سعید دستور داد که فردا پسین همه حاضر شوند و چند دهل دیگر هم اماده کنند چون می خواهند مشایخ بنوازند .




بابا سعید تمام شب در خانه بیمار گذرانده بود و او را برای بازی اماده کرده بود امروز بین بیمار و حاضرین پرده ای کشیده بودند و لی هنوز پرده کاملا بسته نبودند وما به راحتی بابا سعید را می دیدیم که داشت بیمار اماده می کرد . بوی کندر و کرهکو فضای اطاق پرکرده بود کمک کم کم دهل ها به صدا در می امدندDUM DAM DOM , DUM DAM DOM , DAM DAM DUM

 

صدای دهل همراه با چاکه و اواز بابا زار که توسط حاضرین تکرار می گردید چنان فضای ایجاد کرده بود که اگر زاری هم نبودی ولی دلت می خواست ساعتها با این ریتمها تمامی بدنت به حرکت در اورید و خود را از عالم پیرامون رها سازید. مراسم تا نزدیکی ها غروب ادامه داشت ، مشایخ هم نتوانست بیمار را به گپ زدن وادار کند . بابا زار تقاضای ادامه بازی برای دو روز دیگر نمود .




اما این دو روز هم نتوانست زار بیمار زیر* بیاورد ، در اخر بابا سعید اعلام نمود که عبدل گندینو زار ندارد و بیماری ایشان چیزی غیر از زار می باشد و باید به دکتر نشان داده شود ، بابا زار با زبان خودش می خواهد بگوید که مشکل عبدل گندینو زار ( مشکل روانی یا روحی ) نیست بلکه بیماری عبدل گندینو جسمی است که باید توسط دکتر علاج شود چون اگر زار بود باید به نوای موسیقی پاسخ می داد .عبدل گندینو روز بعد برای مداوا با لنج به بندر عباس بردند ودر بیمارستان ثریا بندر که ان زمان تنها بیمارستان بندر بود بستری نمودند*.

کنید




زار و نوبان ریشه در منطقه نوبیان و یا نوبان دارند که جنوب مصر و شمال سودان در بر می گیرد و تا اتیوپی یا حبشه سابق ادامه دارد ، منطقه گسترده که در گذشته مهد تمدن بوده و تاثیر زیادی در شکل گیری تمدن مصر باستان و کشورهای پیرامون داشته است ،


کلمه زار از اسم یکی از خدایان قدیم بنام AZUZAR گرفته شده است


AZUZAR یکی از خدایانی بود که در منطقه نوبیان می پرستیدند و هر ساله برایش قربانی می کردند و به اجرای مراسم می پرداختند . این مراسم که همراه با اجرای موسیقی و رقص بود در اکثر منطقه رواج داشت ، بعدها با گسترش اسلام در منطقه و اجبار مردم به پرستش الله ، اجرای مراسم برای ازوزار هم منع گردید ، اما مردم منطقه با تعغیر شکل مراسم و تعغیر نام ان مراسم به زار یا نوبان یا نوبیان و دادن رنگ وروی اسلامی به ان توانستند این مراسم زنده نگه دارند ، موسیقی نوبان به همراه رقص نوبان درمصر محبوبیت زیادی دارند و تاثیر زیادی بر موسیقی کلاسیک عربی و منطقه خاورمیانه داشته است


اجرای مراسم زار یا نوبان در شمال افریقا بخصوص در مصر کماکان بصورت گسترده رواج دارد وبیشتر به محافل زنانه تبدیل گشته است ، زنان برای خلاصی از فشار ها و تنشهای که از بیرون و پیرامون بر انان تحمیل شده ، به اینگونه محافل رو می اورند تا با رقص ، خستگی روحی و روانی از جسم رنجور خود دور کنند



اما اجرای مراسم زار در هرمزگان و بوشهر وبعضی از کشورهای جنوبی خلیج فارس هنوز اصالت و فرم قدیمی خود را حفظ نموده است و لی نوبان برای حفظ و بقای خود شکل اسلامی به خود گرفته و اشعار مذهبی نیز در مراسم بگوش می خورند . دولت سودان در سال ۱۹۸۳ طبق قانون شریعه اجرای مراسم زار و نوبان در این کشور منع نمود . زیرا اینگونه مراسم بصورت گسترده ای دراین کشور دوباره رواج یافته بود .



از بندر قدیم چه باقی مانده ؟

عمارت کلاه فرهنگی و برج نارنجی







نمای روبری و نمای از بالا نقشه عمارت کلاه فرنگی بندر عباس





نمای روبرو از نقشه عمارت کلاه فرنگی این نقشه در سال ۱۶۹۸ طراحی شده و اندازه اصلی ان ۸۳۰ در ۱۰۴۲ میلیمتر می باشد و در اسناد کمپانی هند شرقی نگهداری می شود






برج نارنجی {نارنجی رنگ سلطنتی هلند می باشد ) گویا نمای بیرونی این برج به رنگ نارنجی بوده است .






دورنمای از شهر قدیم بندرعباس در این طرح برج نارنجی سمت راست و عمارت کلاه فرنگی سمت چپ دیده می شود





DE STAD GAMRON شهر گامرون در زبان هلندی -نقاشی دیگری از بندر عباس






در اکثر نقشه های قدیمی از شهر بندر عباس به اسم قدیمی شهر ( گامرون ) نیز اشاره شده در بالا نیز اشاره شده گامرون یا شهر بندرعباسی .

متاسفانه نه از عمارت کلاه فرنگی چیزی باقی مانده نه از برج نارنجی (حتی یک سنگ واجر) و اگر اسناد و مدارک و نقشه ای و طرحی باقی مانده ، بخشی از اسناد مربوط به کمپانی ها و اسناد دولتی ، دولتهای اروپای است ، گویا در مملکت ما نه کسی دلش به حال تاریخ و بناهای تاریخی سوخته است که در نگهداری و مرمت انان بکوشد ، نه با اسناد تاریخی رابطه خوبی دارند که از انان نگهداری کنند به همین خاطر منابع خارجی تنها منبعی هستند که برای اشنای با تاریخ شهر مان باید به انها مراجعه کنیم .

منبع:(www.suru.blogsky.com)



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

خلیج همیشه فارس

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

ابراهیم منصفی در رادیو فرانسه

“ ابراهیم منصفی، هنرمند افتاده و بی سروصدای بندر عباس، یکی از معدود کسانی است که در طی عمر نسبتاً کوتاه خود توانست با اتکا به گویش محلی و رویکرد به سوی موسیقی جهانی، راه بکر، زیبا و پرتوانی را در ترانه سرایی بگشاید . “ ( رادیو فرانسه)
تاکنو در جمع هرمزگانی ها و در بلاگهای هرمزگانی مطالب مختلفی در باره ابراهیم منصفی خوانده بودم ، ولی معرفی ابراهیم منصفی در بخش فارسی یک رادیو بین المللی برایم تازگی داشت . مجری این بخش از رادیو فرانسه با معرفی رامی وپخش بجای بعضی از اهنگهای او توانست ، این هنرمند هرمزگانی به جمع بیشتری از هموطنانانمان معرفی نماید .
اما سوالی که همیشه برای من مطرح بوده این است ؛ اگر ابراهیم منصفی ، تهرانی ، شیرازی ، اصفهانی ، مشهدی بود باز هم گمنام می ماند ؟
بخش فارسی رادیو فرانسه در سه بخش به معرفی ابراهیم منصفی پرداخته است . که بصورت نوشته و صوتی در سایت این رادیو موجود می باشد در وبلاگ www.suru.blogsky.com