خوش آمدید

روزبخیر _________________ از آرشیو(بایگانی) هم دیدن کنید.

۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

عشق من هامر

اینم چندتا عکس از یک ماشین جالب آمریکای که من خیلی دوستش دارم گزاشتم که شماهم ببینیدش.


hummer


















۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

چندتا کاریکاتور خنده دار






هرمزگان محروم یا ...

بارها با خودم فكر كرده ام استانم فقير است يا غني، محروم است يا توسعه يافته؟ جواب آن را هم در انديشه هايم مرور كرده ام، براي هر كدام از آنها یک دل مشغولي به خويش داده ام. مي گويم كه غني است چون ثروتمند است و بار اقتصادی کشورم را بر دوش دارد قدمت دارد و به گواهی تاریخ همیشه در تجارت کشور نقش بسزایی داشته است. مردمانی پاک نیت و تلاشگر و سخت كوش دارد، دارای صنایع، معادن، اسکله و بارانداز های بزرگ میباشد. گلوگاه افتصادي ايران ميباشد و شريان حيات بازرگاني ايران از اينجاست. اما مي گويم فقير است چون هنوز هم ما هرمزگانيها به خود باوري نرسيده ايم. هنوز دستمان را مي گيرند و چون كودكان به اين طرف و آنطرف كشيده ميشويم. هنوز تصميم گيرنده نيستيم و برايمان تصميم ميگيرند

درست است كه شریان اقتصاد ايران از اينجاست، اما سهم ما از آن چيست!؟ جز اينكه سود و عوارض گمركي و ماليات و حتي عوارض راهداري آن به خزانه كل كشور مي رود ( البته ايران كشورمان ميباشد و كسي كه جانش را برايش فدا ميكند خوشحال ميشود كه مام وطن، انبانش بيشتر شود و برای نگهبانان تنگه هرمز و پاسداران خلیج همیشه فارس باعث افتخار میباشد ). اما اين استان حتي حق داشتن يك جاده مناسب براي حمل اين همه ماشينهاي كالا بر را ندارد كه متاسفانه هر رور شهروندان اين استان بايد قرباني آن شوند و بيشترين تلفات رانندگي را در پي داشته باشد؟! بدترين قطار و واگنهايش سهم ما باشد، پروازهای کم و هواپيماهاي نا مناسب و تاخيري داشته باشد. آنهم استاني كه اولين فرودگاههاي بين المللي ایران را دارا بوده است.

نامه غولی سیاه

سلام آقای ریس جمهورــخوبی؟خوشی؟سلامتی؟
من غلام هستم معروف به غلی سیاــ از بندرعباس مزاهمتون میشم ــ همونجایی که تابستون هواش خیلی گرمه ــ همون جایی که چک و چوکاش میرن دریا ماهی میگیرن تا شما بخوری ــ همون جایی که اگه یه روزی جنگ بشود آمریکای غلط کرده اول از همه بمب میزنه خرابش میکنه.من از بندرعباسم خالو ــ همونجایی که برادرم با پای خودش رفت به جنگ عراقیا ولی چند وقت بعدش جسدش آوردن در خانه.
آقای ریس جمهور ــ من یک پسر فقیرم ــ بپما مشتا داره و من پهلو بپم کار میکنم ــ چند وقتی میشه که دلم به یه دختری شده ــ من خیلی خاطرش میخاهم ــ من آرزو دارم با نمزادم ازدواج کنم ــمن به خاطرش میخاهم برم کلاس نهظت سوات آموذی درس بخانم ــ من میخاهم برم دانشگا ــ ولی با چه پولی؟چوک همساده ما میره دانشگا ــمیگه هر سال یک میلیون تومن به بالا خرجش میشه ــ همساده ما پولداره ماشین داره ولی ما فقیریم ــ ما چتوری باید درس بخانیم و به آرزومان برسیم؟اسلن من دیگه درس نمی خانم.اسلن دیگه ازدواج هم نمیخاهم بکنم ــ ما که به نون شو محتاجیم که نباید آرزو بکنیم ــ آرزوی ما نون شوه ــ تو اول به ما گفتی نفت میارم سر سفرتون ما هم به تو رای دادیم ــ ما نفت نمی خاهیم خالو ــ ما به همی سوراغ و مهیاوه راضی هستیم ولی از وقتی تو اومدی سوراغ هم گرون شده ــ ما دیگه سوراغ هم سر سفره نداریم ــ اسلن تو اومدی چه بکنی؟دستمال کاغذی شده بسته ای هزار تومن ــ خا دگه ما چتوری چرممون را پاک کنیم؟
تو میدونی تابستون بندرعباس چقد گرمه؟ نه که نمیدونی ــ اگه میخاهی بدانی باید تابستون بیای سفر استانی نه زمستن ــ تو میدونی ما با یک تا پنکه چتوری باید تابستون بگزرونیم؟ نه که نمیدونی ــ تو میدونی پول برق داخل بندرعباس چقد میره؟ نه که نمیدونی ــ تو که اینقد به فکر هسته ای هستی یه خورده چرا به فکر ما نیستی؟ تو بگو چقد هسته میخای تا برم جمع کنم برات بفرستم ــ ما اینجا هسته زیاد داریم .کوک امبا داریم ــ کوک گرومزنگی داریم ــ کوک کنار داریم ــ تو فقط بگو کوک چی میخای تا برات بفرستم تا تو هم جنس ارزون بکنی
بپما هر روز دو بار میره پا مشتا ــ ولی چه فایده ــ مشتا دیگه ماهی نداره ــ مما میگه از بس مردم گناه کردن خیر و برکت از دیریا رفته ــ ولی مما اشتباح میکنه ــ من وقتی با کایک میرفتم خصب وا چشم خودم دیدم که کشتیهای خارجی داشتن ماهی میگرفتن ــ وا چشم خودم دیدم که هر چی ماهی از زیر دیریا بود جمع کردن ــ خا دیگه ماهی از کجا بیاد بره توی مشتای بپما؟همش که کشتیها جمع کردن بردن ــ من نمیدونم تو خاطر ما میخای یا خاطر کشتیها؟
ما دو ماهه گوشت وا چشم ندیدیم ــ مما میگه گوشت گرانه ــ مما هر شو دعا میکنه که برای خاهرای من شوهر پیدا بشه تا از گشنگی داخل خونه ما نمیرن ــآقای ریس جمهور من مرد هستم ــمن تا حالا هیچوقت گریه نکردم ــ ولی وقتی میبینم خاهرم را به خاطر بی پولی میخان شوهر بدن میرم بالا سراه گریه میکنم.
من که میدونم ما هیچوقت وضمون خوب نمیشه ــ من که میدونم ما باید مثل فقیرا زندگی کنیم و مثل فقیرا بمیریم ــ حتا کسی سر قبر ما فقیرا هم نمیاد ــ ولی من به نمزادم قول داده بودم آدم خوبی بشوم ــ قول داده بودم درس بخانم و دیگه با کسی دعوا نکنم ــولی تو که اومدی همه چی گرون شد و من نمی تونم ازدواج بکنم ــ کار گیر ما نمیاد ــ اگه کار هم گیر بیاد با این گرانی من نمیتونم به آرزوم برسم
تو خیال نکنی خیلی جونی که به تو نامه نوشتم ــ من سیاهم ولی از تو جونترم ــ من به تو نامه نوشتم چون که از وقتی اومدی ما فقیرا بدبخت تر شدیم ــ اگه دیگه جلو من ملّک هم بزنی به تو رای نمیدم ــ من به تو نامه نوشتم تا بگم حالا که من به آرزوم نمیرسم میرم عرک میخورم ــ میرم بنگ میکشم ــ دعوا میکنم ــ من با کایک میرم خصب جنس میارم تو هم به معمورات بگو به من تیر بزنن خلاصم کنن ــ به معمورات بگو به من اعدام کنن ــ به معمورات بگو به من زندون بکنن ــ خدافظ

۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه

۱۳۸۷ خرداد ۱۲, یکشنبه



نگاهی تاریخی ، اجتمای و فرهنگی به منطقه سورو
کمتر نوشته در باره تاریخ بندر عباس(گامرون) می توان یافت که در ان به بندر سورو اشاره نشده باشد در بعضی از این نوشته ها به عنوان بندری کوچک در مقابل جزیره هرمز ، در نوشته دیگری بعنوان دهکده ماهیگیری در ساحل فارس یا بندری در مسیر جاده هرمز به فارس، یاد شده است .





در نقشه با لا دوران خلافت عباسیان، موقعیت سورو بخوبی در کنار هرمز قدیم دیده میشود بندر سورو در ایالت فارس و در مرز کرمان قرار دارد .
انجه مسلم است تاریخ سورو با بندر هرمز قدیم ( تیاب میناب ) ، جزیره هرمز ، جرون ، گامرون و بعد ها بندر عباس گره خورده است .
؛ بندر سورو که امروزه محله ای در بندر عباس می باشد و از دوره هخامنشی مسکونی بوده ، همچنان به رونق خود افزود ، علت توجه بازرگانان ان دوره به این بندر و قریه کوچک دو دلیل عمده داشت ، یکی به سبب نزدیکی به هرمز و دیگری در مسیر راه تجاری فارس به هرمز قرار داشت لزا اهمیت خود را در دوره های پس از این نیز از دست نداد. *لسترنج می نویسد؛ راه کاروانی (شیراز) از طارم به سمت جنوب به ساحل دریا می رفت و به بندر سورو یا شهرو مقابل جزیره هرمز می رسد؛(اطلس تاریخی ایران، اطلاعات تاریخی استان هرمزگان ) *گی لسترنج نویسنده کتاب :جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی.
مقدسی در باره سورو می گوید ؛ سورو از طریق خلیج فارس با عمان داد و ستد دارد و شهری است کوچک درست در مرز کرمان ؛(اطلس تاریخی ایران )







مسیر تاریخی تجارت از هرمز وبندر عباس از طریق بندر سورو ، لاتیدان به لارستان و فارس،موقیت لاتیدان در نقشه بالا در این مسیر را می توان دید ، بعدها در دوران صفویه در لاتیدان یکی از بزرگترین پل های ایران بنا نمودن .
ایرج افشار سیستانی در کتاب ، هرمزگان ( شناخت استان هرمز گان ) می گوید ؛ شهر بندر عباس از روزگاران کهن دارای نامهای چون گاملاو ، کاماراو ، گامبری ، گمبرون ، گامرون، گمرو و جرون بوده است .بندر عباس در محل یا نزدیک ابادی ماهیگیری بنام شهرو ،سورو، تهرو .......... قرار داشت در اوائل سده ۸ هجری قمری ، که نام جزیره کنونی هرمز از جرون به هرمز تعغیر یافت ، نام جرون بهشهرو ( سورو) داده شد .
ایرج افشار در کتاب ؛ شناخت هرمزگان ادامه می دهد ؛ در دوران اشکانی نیز خلیج فارس ، از جمله بندر عباس از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است در روزگار ساسانی ، این ناحیه از مراکز مهم داد وستد و بازرگانی به شمار رفته است . در اثر کاوشهای که در اسکله سازی سورو انجام گرفته ، چندین سکه نقره دوران ساسانی بدست امده است.

منطقه باستانی سورو و محله سورو قدیم ، در شمال محله سورو در گذشته نه چندان دور نخلستان وسیعی قرار داشت شامل هزاران مغ ( نخل ) و انواع درختان دیگر شامل کنار ، کرت ، کهور ، گز ، خرگ، تابستانها مردم سورو به مدت ۳ ماه در این نخلستانها بسر می بردند ، مغ بالا ، مهفوز ، سندلی ، کلو کربه نخلستانهای مختلف سورو تشکیل می دادند ، متاسفانه در اواخر دهه چهل برای بنای منازل مسکونی پرسنل نیروی دریایی و اداره بندر ، تیشه به ریشه تمامی درختان منطقه زدند و دست اورد پدران و مادران ما در ابادی و سر سبزی منطقه ، به باد دادند
بنا بر انچه تاکنون به نقل از منابع مختلف خواندیم در نزدیکی بندر عباس فعلی بندر دیگری بوده که در طول تاریخ به نامهای سورو یا جرون معروف بوده است ،
در کتاب ؛ از بندر جرون تا بندر عباس ؛ نوشته محقق گرامی احمد سایبانی ، در بررسی تاریخ بندر عباس ضمن جمع اوری مدارک مهم تاریخی در باره جرون و اشاره به ان منابع و اهمیت جرون در مقطعی از تاریخ منطقه ، متاسفانه در هیچ جای کتاب اشاره نمی کند که بندری که در نزدیکی بندر عباس فعلی مکررا از ان یاد می کند همان بندر سورو می باشد . این روش و دیدگاه نسبت به تاریخ بندر عباس ، باعث گردیده که ابهاماتی در باره تاریخ منطقه ایجاد نماید .
همانطوری که در اسناد مو جود داخلی و خارجی اشاره شده ، شهر فعلی بندر عباس (مرکز شهر ) برای اولین بار توسط هلندیها در شرق سورو بنا گردید، ساختمان گمرک قدیم و عمارت کلاه فرنگی از جمله اولین بناهای بودند که ایجاد شدند و کم کم شهر گسترش یافت ، مدارک و نقشه و نقاشی از بافت اولیه شهر جدید بندر عباس در اسناد مربوط به کمپانی هند شرقی هلند می توان یافت.





نمای اولیه شهر بندر عباس در شرق سورو سختمانهای مربوط به هلندی ها و انگلیس با پرچم هایشان مشخص شده اند .



اسکله سورو
در سال ۱۳۳۴ در بررسی محل مناسب برای ایجاد اسکله جدید بندر عباس ، کارشناسان خور چلو در منطقه سورو با توجه به عوامل طبیعی و تاریخی ، محلی مناسب برای اولین اسکله مدرن بندر عباس در نظر گرفتن و در ابان سال ۱۳۴۶ بنای اسکله سورو اغاز گردید. زمانی که اسدالله علم وزیر در بار شاه برای افتتاح کار اسکله عازم خور چلو بود ، هزاران نفر از مردم سورو با ایجاد طاق نصرت و تجمع در اطراف جاده اسکله که از وسط نخلستانهای سورو میگذشت ، به شادی و پایکوبی پرداختند و خوشحال از اینکه بندر سورو دوباره اهمیت تاریخی خود را باز یافته .یکی از شاعران و نوازندگان محله سورو بنام احمد شاعر ( احمد لنگو ) در همین رابطه شعری سروده بود و با موسیقی اجرا میکرد و بچه ها او را همرای می کردند ،
اسکله بندونن ،اسکلــــــــــــــــــــــه بندونــــــــــــــــــــن
اقای علم نهدن که طاق نصــــــــــــرت جونــــــــــــــــــن
این اسکله تا مدتی بنام اسکله سورو یا اسکله جدید خوانده می شد ولی متاسفانه بعد از انقلاب بدون توجه به سابقه تاریخی و فرهنگی منطقه ، اسکله سورو را به؛ اسکله شهید باهنر ؛ تعغیر نام دادند. و عملا سابقه ۱۵۰۰ ساله منطقه سورو که از دوران ساسانیان به همین نام شناخته شده و در تمام اسناد تاریخی و نقشه جغرافیای از سورو نام برده شده نا دیده گرفتند . حتی به خون دهها نفر از دریانوردان سورو که به همراه نیروهای محلی در ازادی جزیره هرمز جان باخته بودند یا دهها نفر از اهالی سورو که در گلوله باران سورو توسط کشتی های پرتغالی جان باختند ، احترامی نگذاشتند. نصر الله فلسفی نویسنده کتاب زندگی شاه عباس ، در کتاب خود در بخش مربوط به و قایع هرمز و پرتغالیها و اینکه چگونه پرتغالیها به انتقام گیری از مردم منطقه پرداختند ، ضمن شرح وحشیگری پرتغالیان می گوید .......؛از جمله مناطق تخریب شده بندر دوسر ( سورو) از بندرهای کوچک ایران در جوار هرمز بود که پرتغالیها غارت کردند و سوزاندند و جمعی از مردم بی گناه را کشتند. اما برای حاکمان اسلامی ایران فرهنگ و تاریخ مردم هرمزگان مهم نیست ، مهم ان است که به هر صورت فرهنگ خودشان بر ما می خواهند تحمیل کنند حتی با تحریف تاریخ و واقعیت ها .
دریـــــــــــــــا و دریـــــــــــــــــــــا نوردی
دریا و دریانوردی بخشی از تاریخ منطقه تشکیل می دهد ،شکوفای منطقه اطراف تنگه هرمز ارتباط مستقیم با دریانوردی داشت ودر این رابطه نقش لنج سازان بندر کنگ و پی پشت در جزیره قشم در طول تاریخ لنج سازی منطقه غیر قابل انکار می باشد .دریانوردان سورو لنجهای خودرا به استادان ماهر پی پشت سفارش می دادند ، در گذشته دو نوع عمده لنج مورد استفاده در منطقه سورو قرار میگرفت بوم و جالوت بود . ناخدایان سورویی که با لنجهای بادی و موتوری خود سفرهای زیادی به سراسر خلیج فارس ، دریای عمان ، هند و افریقا سفر می کردند تاثیر زیادی در رونق تجارت و پیشرفت سورو و منطقه داشته اند.



در اینجا اسامی بعضی از اخرین ناخدایان سورویی که سفرهای دور و درازی به مناطق مختلف کرده بودند ذکر می کنیم: ناخدا متوا، ناخدا حاجی یحیی (نورانی)، ناخداحاج احمد سماعیل(دریاپور)،ناخداصالح (صالح حسن پور) ناخدا یوسف حاجی بریم(گلشن)، ناخدا حاجی احمد بریم(حاجی پور)، ناخدا محسن داوند، ناخدا محمد حاجی بریم، ناخدا یوسف دلایسن(دریایی)، ناخداعیسی حاجی بریم(گلشن).
هر کدام از این ناخدایان در طول سفرهای دریایی خود تجربیات زیادی کسب کرده بودند. آنها با وسایل ابتدایی دریانوردی سواحل خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند درنوردیده به هند ، زنگبار ، سومالی، کنیا و حتی بعضی آنها می گفتند که به جزایر ملوک در اندونزی هم سفر کرده بودند. بعضی از ناخدایان و لنج داران فعلی سورو روزی خود جاشوی یکی از این ناخدایان بوده اند.

فرهنگ و هنر
حضور اقوام مختلف در منطقه سورو قوم فارس ، هندی ، عرب و افریقای به فرهنگ منطقه تنوع خاصی داده است . انواع زری دوزی شک بافی ، وددو دوزی ، بادله ذوزی ، گلابتون دوزی از کارهای مهم دستی در سورو می باشد که زیبای بخش لباس بندری هستند .مراسم حنا بندان در عروسیها و حنای دست عروس در محله سورو دارای زیبای خاصی می باشد.
در زمینه موسیقی محله سورو همیشه فعال بوده و هنرمندان ارزنده به جامعه هنری بندر عباس تقدیم نموده زیبا شیروان (زیباگلناری)، صالح اتون ، حسین وفادار ، یوسف ابانگاه ، احمد شاعر ( احمد لنگو) و ... ... هم اکنون دهها نفر از جوانان سورویی در زمینه های مختلف موسیقی فعال می باشند ، فرزندان و نوه صالح اتون ، شبیری ، توفیقی ، راج احمدی ، علی ره زن ، سامی وفادار ......... می توان نام برد









باشگاه ورزشی اروند سورو
یکی از معدود باشگا ههای ورزشی غیر دولتی در استان هرمزگان می باشد که دارای سالنهای مختلف و زمین چمن فوتبال می باشد این باشگاه با تلاش چند نسل از جوانان سورو و با همت و یاری مردم محله سورو در محل قبرستان قدیمی سورو حدود ۳۰ سال پیش بنا گردید . این باشگاه تاکنون در زمینه های مختلف ورزشی فعال بوده و مقامهای خوبی در سطح بندر عباس و استانی کسب نموده است .














مدرسه دانشمند سورو
یکی از قدیمیترین مدارس بندر عباس می باشد . این مدرسه در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به همت اقای حاجی محمد دانشمند در محله سورو بنا گردید ، بعدها این مدرسه گسترش یافت و دبیرستان ان تا کلاس ۹ دانش اموز می پذیرفت که نه تنها از محله سورو بلکه از سراسر بندر عباس دانش اموزان به مدرسه دانشمند می امدند ، این مدرسه ملی بود و در اپتدا تمام مخارج ان اقای دانشمند پرداخت می نمود .کارگاه نساجی تا مدتی در مدرسه سورو بر پا بود .








امیدوارم این مطلب کوتاه تا حدودی توانسته باشد شما را با تاریخ یکی از بنادر کوچک و لی تاریخی منطقه بندر عباس اشنا کرده باشد پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان می تواند در برسی دقیقتر تاریخ این منطقه ما را یاری دهد.

کاری از بهنام حسن پور